---------------------

----------------------

---------------------

----------------------

عبادت یا عادت

هر شب قبل از خواب و بعد از نماز من یک مراسم مذهبی خودساخته را اجرا می کنم.این مراسم به اینصورت است که ابتدا دو رکعت نماز صبح را به قضا می خوانم(چونکه سه سال توی خوابگاه نماز صبحم قضا می شد)بعد تسبیحم را می گیرم دستم و ذکر می کنم.الله اکبر و سبحان الله وغیره و در ادامه دعا می کنم و با۱۰۰تا صلوات و گفتن شهادتین می روم که بخوابم.این مراسم عبادی را۳سال پیش اختراع کردم و در این سه سال دچار تکاملات و تناقصات زیادی شده است.ممکن است بگویید:آفرین چه پسر خوب و مومنی یا شاید هم بگویید:چه پسر منافقی است که دارد پز عبادتش را می دهد.اما باید به عرضتان برسانم که من انسان مومنی نیستم و تمام این کارها را از روی عادت انجام می دهم.موقع انجام این اعمال ذهنم به هرچیزی فکر می کند بجز خدا و ذکرهایی که زیر لب تکرار می کنم.دعا کردن هم همینطور است. مثل یه نوار ظبط شده هستم که هی یک چیزی را تکرار میکنه همیشه اولش با دعا برای بخشش خودم و خانواده و اقوام و جمیع مسلمین و مردگان شروع میشه و با چندتا دعای عربی مثل ربنا آتنا فی الدنیا…تمام می شود.در آخر هم نوبت ذکر۱۰۰صلوات است که سخت ترین مرحله است جدیدا برای تسهیل این مرحله همزمان با ذکر صلوات با دست دیگرم توئیت می کنم.در آخر هم شهادتینی می گویم و می خوابم.تمامی اعمال بالا از روی عادت و بدون هیچ تفکری انجام می شوند.پس بهتر است به جای واژه عبادت بگویم عادت.شریعتی می گویید:من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز والدینم دوست دارم.زیرا آنان با عشق می رقصند و پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند.حالا به نظر شما عبادتی که از روی عادت است یه قرون هم می ارزد؟پی دعا نوشت:خدایا عبادتمان از روی عدت نباشد. 

 

مشترک فید وبلاگ شوید

نظرات 1 + ارسال نظر

خدا همان است که ما میخواهیم
کاش ما همانی باشیم که خدا میخواهد...

کاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد